در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

شرح حال

چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۲۴ ب.ظ

مسئله ای که امروز با آن دست و پنجه نرم میکنم ، مسئله ی عشق یا فراغ نیست ، نمیگویم هم ای کاش آن بود و این نبود . همه ی شان به قدری درد آور است ‌ ، اما دردی که حالا بلای جان من شده ، دردی ست که از آوارگی می آید ، از بی تعاملی و بی هم زبانی . آوارگی فیزیکی آن قدر درد دارد که گاهی ترجیح میدهند خودشان را از بین ببرند .

 وقتی که من از او با آوارگی روحی حرف میزنم ، از بلاتکلیفی دوگانه و همه جانبه و او برای بار هزارم میگوید که استادی چیره دست تر از من در دامن زدن و بزرگ جلوه دادن مشکلات نیست . فکر میکنم این هم مشکل من است که هیچوقت نتوانسته ام خودم را اثبات کنم ، حتی نتوانستم ضعفم را اثبات کنم . من نتوانسته ام عمق ضعفم را اثبات کنم ‌‌...

من نتوانسته ام ثابت کنم که مشکلات تا چه اندازه برایم مهم اند و چقدر برای حل شان جدی ام . میدانم که در اثبات همه ی اینها کوتاهی کرده ام چون هیچ گزاره ای برای اثباتش در باطن جمع نکرده ام ، من حتی شالوده ی این چیزها را در خود بنا نکرده ام ‌ ، اما یک چیزی درد آور است و از همه ی حضار میخواهم یک آه عمیق برای شادی روحم هدیه دهند . من حتی قدرت خراب کردن این خرابه های درون را ندارم . خراب کردن دیواری که کج است . من فقط همین دیوار کج را بالا میبرم و فقط گاهی برای رفع تشنگی و خستگی زیر سایه ی مریض اش مینشینم و منتظر میشوم حتی غریبه ی رهگذری کاسه ای آب دستم بدهد . من توان بلند شدن و یافتن برکه که نه حتی مشک آبم را هم ندارم . من هیچ چیز ندارم جز این قلم که بی رحمانه رو به زوال است ...

  • ۹۸/۰۳/۱۵