در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

قسم به گریه هات نه، قسم به گریه هام!

دوشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۲۱ ق.ظ

چند دقیقه پیش طبق عادت همیشگی و هر روزه ایمیل مو چک کردم. نمیتونم خودمو گول بزنم که من فقط بخاطر ایمیل اون، این باکس و چک میکنم. باورتون میشه بعد از هشت ماه، بعد از هشت ماه بالاخره دیروز بهم ایمیل زد؟!  کسی که بارها و بارها رفتم براش ده ها خط نوشتم و هیچ‌وقت ارسالش نکردم. کسی بعضی شبها رو تا صبح بیدار میموندم و منتظر پیامش بودم. اونقدر منتظرش موندم تا یه روز گفتم به درک. دیگه حتی اگه تو خیابون هم باهاش برخورد کنم رومو ازش برمیگردونم. 
چند دقیقه پیش وقتی پیامشو دیدم ،نه دست و دلم لرزید نه حسی درونم شکل گرفت . بی حسه بی حس. طبق معمول طولانی نوشته بودم .به اخرای متن رسیدم که نوشته بود...
چیزی نوشته بود که گوشی و گذاشتم زمین و های های گریه کردم .گریه هام که اروم شد  گوشی و برداشتم و بقیه شو خوندم. 
نوشته بود هنوزم میخوای عکست روی بیلبورد باشه؟؟  
و خدا میدونه که فقط من و اون میدونیم بیلبورد یعنی چی! 
نه، من دیگه نمیخوام. نه چون نمیتونم. که البته اینم دلیلشه. 
چون دیگه نمیدونم چی میخوام از زندگی. هیچی نمیدونم... .
خیلی دیر کردی خیلی.. ..