چی میگم؟
عصر اندیشه، اگر اشتباه نکنم همون نشریه ای که میم چند جلدشو برده بود پادگان آموزشی شون و مسئول آموزشی ازش گرفته بود و پیش خودش نگه داشته بود. دارم یک جلد اونو ورق میزنم و هزارتا فکر داره تو سرم وول میخوره. مهم ترینش اینه:
تو داری فقط ایدئولوژی های دیگران و میخونی، اینا فقط نظرات یه مشت موافق خودشونه، از حرفها پیداست همش یه سمت و سو داره. ..
یکی نیست بگه آخه مگه تو از خودت نظریه داری که نظریه دیگران و نخونی. حتی اونا که اهل نظرن هم ،نظریه ی هزار نفر و میخونن، انگار صدتا کتاب از متفکران معاصر و غیره خونده که صحبت های چندتا جامعه شناس و استاد دانشگاه به چشمش نمیاد. بعدشم مگه کتاب یک متفکر و نویسنده ،جهت و سمت و سوی خودش نیست ؟! نویسنده میاد تو کتاب خودش بگه ایدئولوژی من غلطه و شما که میخونی قبولش نکن؟ !
احمقانه است. هرکسی سعی داره بگه که نظر و تفکر خودش درسته، الخصوص اگر اون فرد اسمی هم داشته باشه ...
پ.ن : هزیون میگم ؟! اره.
چون کلافه ام .من میام کتابخونه ،زبانمو بخونم، کتاب های دیگه مو بخونم ،بعد گم میشم تو قفسه ی نشریه ها و دیگه بیرون نمیام .اه
- ۹۷/۰۸/۱۹