خب چیکار میشه کرد وقتی محکومیم به زندگی کردن؟!
این روزها همونقدر که دلیل برای ناراحتی هست دلیل برای خوشحالی هم هست برای من.
چرا ناراحتم :
_بچه هایی که تو خیابون کارتون جمع میکنن رو میبینم، سالهاست که میبینم. چرا هیچ تغییری تو زندگیشون ایجاد نمیشه؟؟
_گرونی، خیلی گرونی، عوضی بازی َمسئولین و عوضی بازی کسایی که حتی ذره ای به هموطن خودشون رحم نمیکنن
_ خراب شدن همزمان تمام وسایلم و بضاعت نداشتن خرید یا حتی تعمیر شون.
_ قتل عام بچه ها و مردم بی گناه روی یه جایی از این کره ی خاکی
حالا دلایلم خوشحالیم :
_گلی که روز دوشنبه تو یه موقعیت تک به تک زدم.
_مسابقه ای که قراره یکماه دیگه برگزار بشه
که البته معلوم نیست من باشم یا نباشم اصلا حتما برگزار میشه یا نه!!!
_ امید به قبول شدن تو مصاحبه شغلی و موافقت خانواده به شاغل شدن من.
باید بمیرم یا دق کنم نه؟!
اما به طرز احمقانه ای همون دلیل اول خوشحالیم باعث میشه برای چند مدت تمام دلایل ناراحتیم و فراموش کنم.
- ۹۷/۰۹/۰۷