در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

حالم خوب نبود، احساسات ناشناخته مثل همیشه منو احاطه کرده بودن. گفتم دعا بخونم. چون مطمئن بودم با خوندنش خوب میشم. چون قبلا با خوندنش خوب شدم. 

یه وقفه افتاد، بعدش از یاد بردم دعا بخونم، دوباره که یادم اومد، احساس کردم حالم به بدی اون موقع نیست. خوب نیست اما به بدی اون موقع هم نیست. به خودم گفتم پس نیازی نیست دعا بخونم وقتی دلیلی براش ندارم.  

یاد آهنگ oh Lord، نیت افتادم اونجاش که میگفت:

"هیچکس نمیخواد عبادت کنه فقط تا زمانی که چیزی برای خواستن از خدا داشته باشه...  "


به خودم گفتم اوج کثافته این کارم. ولی بیشتر که فکر کردم، دیدم من هر روز تو این کثافت دست و پا میزنم... 

  • ۹۷/۱۰/۰۶

نظرات  (۱)

  • لیمو جیم
  • متاسفانه هممون همینیم
    پاسخ:
    متاسفانه. متاسفانه لیمو جانم