در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

از چیزهایی که نمیدانم (۱)

سه شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۷، ۰۸:۳۵ ب.ظ

از آنجایی که صحبت کردن راجع به مسائل شخصی حتی در محیطی که نا شناخته ام برای من سخت می آید. و صحبت راجع به الفبای سیاست و هرآنچه به این لجنزارِ ساخته ی انسان مربوط می‌شود در تخصص و توان من نیست پس تصمیم داشتم از فوتبال بگویم  ،آن یگانه معشوق بی همتایم.

ولی ... به اتفاقی ترین شکل ممکن سر از توییتر ( دیگر لجنزار خود ساخته انسان که تنفرم نسبت به آن از تنفر به سیاست هم بیشتر است) در آوردم و عجیب تر آنکه توییت های مربوط به اتفاقات اخیر را در ونزوئلا می‌خواندم. 

دریغ از یک نظره غیر سازمانی . نظر غیر سازمانی که میگویم ، به هر نظری که از تفکر عمیق نشات نگرفته باشد تعبیر می‌شود . راستش این تعداد از نظر های مشابه به هم چه در گروه مخالفان و چه در گروه موافقان چیزی به جز سازمانی بودن را نمی‌توان از آن برداشت کرد. اصلا همین دسته بندی به دو گروه موافق و مخالف خود دال بر سازمانی بودن آن است . وگرنه مگر میشود تا این حد تفکر و نظرات کپی پیست شده را یکجا دید؟ 

راستش من مدتهاست که دیگر از سیاست بیزارم.از سیاسی کاری بیشتر .

از آدمهای جز این دسته ها نیز. (هرچیزی استثنایی دارد ) 


بارها از توییتر و فضای متعفنش در اینجا گفته ام ، اما حتما باور میکنید که اینها ، همین هایی که در توییتر گیسوان یکدیگر را از ریشه در می‌آورند، از این کار لذت می‌برند . البته آن فرضیه ی "اینها پول می‌گیرند "  هم می‌تواند باشد هرچند به آن معتقد نیستم اما می‌تواند باشد   دقت کنید می‌تواند  

فکر می‌کنم لذت بردن دلیل اصلی اش باشد . 


گفتم : کمتر تو سیاست برو 

گفت : چشم 

حالا هرچند دقیقه یکبار توییت ها و ریپلا های سیاسی اش را در توییتر میبینم ! 


فردی را در توییتر دیدم که برای اولین بار از نوشته هایش خوشم آمد البته بیشتر از آنکه نوشته هایش را دوست داشته باشم ، طرز جواب دادن و حوصله ای بود که برای مخاطبانش به کار می‌برد . با اینکه مجذوب آن جواب های پرحوصله و به زعم من تقریبا منطقی شده بودم اما بازهم نتوانستم از خود نپرسم ، خب حالا که چه ؟ یعنی اینها با این جواب های مودبانه و با حوصله ای که در مقابل دشنام هایشان می‌دهی ، قانع می‌شوند؟  ابدا 

در دلشان ولوله ای می افتد  ؟ به فکر فرو می روند ؟ بعید می‌دانم بعید می‌دانم 


او می‌گفت حرفهای سیاسی برایش تکلیف است!، من هم معتقدم زدن حرف حق در هر زمینه ای تکلیف است. اما سوال پیش می آید که از کجا میفهمید حرفتان حق است؟ بعلاوه زدن حرف حق برای حیات کافیست ؟ 

من مغالطه میکنم یا او؟ 


  • ۹۷/۱۱/۱۶

نظرات  (۲)

«فکر می‌کنم لذت بردن دلیل اصلی اش باشد.»

چند وقت پیش یکی از افرادی که تقریبا جزء پژوهشگرهای دینی محسوب میشه توییتی نوشته بود با این مضمون که: شماها منتقد نیستید، متنفرید! و..

به نظر منم بیشتر آدم ها میان تو توییتر تا با تیکه ها و کنایه ها اون خشم درونی شون که ناشی از تنفره رو بروز بدن و دقیقا از اینکار لذت می برن. کمتر کسی (منکه ندیدم تا به حال) میره توییتر واسه تحقیق و افزایش آگاهی و پذیرش اشتباهات عقیده ش. 

منکه دیگه خیلی وقته پامو از فضاش کشیدم بیرون. منزجرکننده ست.
پاسخ:
منم یه تحقیق از یک استاد دانشگاه اکسفورد دیدم که مثلا میگفت از ۸۰ تا حساب توییتری که از کلمه مجاهدین استفاده کردن سی و خورده ای ربات بودن.
ربطی به صحبت های شما نداشتا فقط خواستم بگم توییتر خیلی با اون چیزی که تو دنیای واقعی از مردم میبینیم متفاوته ‌.
واقعا منزجر کننده ست
  • ریزوریوس ❤:)
  • هر موقع توییتر رو باز میکنم و تایملاین رو چک می کنم، ضربان قلبم میره بالا و به شدت احساس بدبختی میکنم
    پاسخ:
    چرااااا ؟
    متاسفانه یکی از اثرات سوشال مدیا همینه ‌‌.واسه همینه خیلی وقتع دیگه اینستاگرام و این احمقانه ها نمیرم