در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

بی ارزش برای خواندن !

جمعه, ۳ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۰۲ ب.ظ

امشب مادرم با پدر بر سر "اکسیدان" بحث شان شد . نمیتوان نامش را جر و بحث گذاشت حتی خوده واژه بحث نیز برایش ثقیل است . اما همان مکالمه ی بحث گونه که آن دو در نهایت به راحتی از کنارش گذشتند ، آتشی مهار نشدنی در قلبم به راه انداخته . در لحظه ی آن بحث بغض گلویم را چنگ می انداخت و گرمی اشک چشمانم را آتش میزد . با خود گفتم اگر جای مادر بودم حتما از پدر جدا میشدم . دوم شخصه همیشگی ذهنم نهیب زد که : احمق ،اگر قرار باشد زوجین برای احمقانه هایی چون این جدا شوند که حالا به واقع زوج پایداری وجود نداشت ! 

اما از خودم میپرسم اگر این مسئله احمقانه ای بیش نیست پس چرا پدر در برابر این احمقانه ایثار نکرد ؟ 

این تنها یک مثال از هزاران مثال های ناگفته است که در ان تنها پدر طرف خود خواه قضیه نیست اصلا بحث پدر من و پدر های ما نیست . زوج هایی که هرروزه شاهد زندگی شان هستم ،لغتی به نام ایثار در واژه نامه هایشان ذکر نشده . حتی در واژه نامه های تخت خواب ! 

و دوباره آن قیاس ناخوداگاه : 

یعنی او آنقدر مرا دوست دارد که اکسیدانش را ببخشد ؟ اگر ماهم بحث مان شد چه ؟ اصلا اگر قرار است زندگی ما این گونه باشد ،چرا باید از اول کنار هم بودن را انتخاب کنیم؟ تنهایی با همه ی معایبش و با آن درد استخوان سوزش ،یقینا دردش از پیش آمد چنین احمقانه هایی بیش نیست ! 


این را هم بگویم که نمیدانم تعصب زنانگی ست یا حقیقت ماجرا ،که متهمه ردیف اوله ایثار نکردن ها در گمان من ، بی شک مرد هایند ‌...

  • ۹۷/۱۲/۰۳

نظرات  (۲)

سلام
بدبخت مردها
همیشه ته صفن
ایثار که هیچ گذشت را هم صرف کرده اند
پاسخ:
سلام 
حالا میگم که شاید حرف من تاثیر زیادی از تصب زنانگی داشت ولی خدایی حرف شما دیگه نهایت تعصب مردانگی بود  :)))
ببخشیدا من چشمام ضعیف شده یا مانیتور لپ تاپم خراب شده؟
شما رنگ وبلاگتون هی تغییر میکنه!
جلّ الخالق! به حق چیزای ندیده و نشنیده:)
کلا حق با خانماست..من منظوری نداشتم:)
پاسخ:
اون چند لحظه ای که طول میکشه تا  ادم متوجه میشه مشکل از سیستم خودش نیست این تغییر رنگ و اپشنه خوده قالبه حقیقتا چند سال از عمر ادم کم میشه من عذر خواهی میکنم صمیمانه 
حسن نگاه شمارو میرسونه 😄