در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

در دست تعمیر ...

The diary of individulist student


Everybody's gon' die

همه قراره بمیرن

Don't everybody live though

ولی همه زندگی نمیکنند

Sometimes I look up to the sky

گاهی اوقات به آسمون نگاه میکنم

And wonder do you see us down here

و در عجبم که آیا تو مارو این پایین میبینی؟

Listen, yeah everybody wants change

گوش کن، همه به دنبال تغییر هستند

Don't nobody wanna change though

کسی نمیخواد خودشو عوض کنه

Don't nobody wanna pray

کسی نمیخواد عبادت کنه

Till they got something to pray for

تا وقتی که چیزی بخواد که براش دعا کنه

It's easy to blame God but harder to fix things

آسونه که خدارو سرزنش کنی ولی چیزی که سخته درست کردن چیزاست

We look in the sky like, "Why ain't you listening"

ما به طرف آسمون نگاه میکنیم و میگیم،" چرا گوش نمیدی؟"

Watching the news in our living rooms on the big screens

توی اتاق های نشیمنمون توی صفحه‌های بزرگ اخبار رو تماشا میکنیم

And talking 'bout "If God's really real, then where is he

و ازین حرف میزنیم که "اگه خدا واقعا حقیقت داره، پس کجاست؟" 

You see the same God that you saying might not even exist

تو همون خدایی رو میبینی که میگی احتمالا وجودم نداره

Becomes real to us, but only when we dying in bed

برامون حقیقی میشه، اما تنها زمانی که داریم توی رختخواب میمیریم

When ya healthy it's like, we don't really care for him then

وقتی سالمی انگار اصلا بهش اهمیت نمیدیم و با خودمون میگیم

Leave me alone God, I'll call you when I need you again

ولم کن خدا، وقتی دوباره بهت نیاز داشتم خبرت میکنم

Which is funny, everyone will sleep in the pews

خنده‌داره، همه روی نیمکت کلیسا خابشون میبره

Then blame God for our problems like he sleeping on you

بعد خدا رو به خاطر مشکلاتمون مقصر میدونند انگار داره در مورد شما فکر میکنه

We turn our backs on him, what do you expect him to do

ما بهش پشت کردیم، ازش انتظار داری چه کاری انجام بده؟

It's hard to answer prayers when nobody's praying to you

لابد مشکله که به درخواست ها جواب بدی وقتی کسی ازت درخواستی نمیکنه

I look around at this world we walk on

من اطراف دنیایی که روش قدم میزنیم نگاه میکنم

 Don't ever tell me there's no God

 هیچ وقت بهم نگو که خدایی نیست

And if there isn't then what are we here for

و اگه نیست پس ما برای چی اینجاییم؟

And what are y'all doing down there? I don't know Lord

و همه‌ی شما این پایین چیکار میکنید؟ من که نمیدونم خدا


 NFREALMUSIC

مثل داعشی ها نباش (3)

دوشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۵۱ ق.ظ

تا اینجا گفته ام و مثال آورده ام که علم حتی در بالاترین سطوح، گاهی اشتباه میکند .این طور نیست که همیشه از اشتباه خود با خبر باشد و البته گاهی هم عقب گرد های فاجعه بار دارد. هر کدام از این ها میتواند پدر نظام فکری را در بیاورد. مگر کمونیسم چطور کله پا شد؟!  اما علم با این همه نشتی ها همچنان مدعی و قلدر سرجایش مانده است. (اما شاید شما اینطور فکر میکنید و جاهای دیگر از این خبر ها نباشد، فعلا سربسته بگویم اگر علم در ایران از بعضی جاها عقب تر است، توجهات نظری به علم و البته نگاه های انتقادی به آن خیلی عقب تر از باقی دنیاست، فعلا بگذریم )، اما جدای از ماجراهای دراماتیک داخل علم، عواقب آن هم گاهی فاجعه بار بوده است. خیلی ساده نمیتوان یک چیز را از عواقب خودش مبرا کرد. تصور کنید که تمام حجت ما برای بر خطا بودن داعش ،نتایج عملی باور های آنان است،  یعنی اگر داعشی ها در فکر و نظر متوقف بودند و کاری به کسی نداشتند ماهم کاری با آنان نداشتیم. اما وقتی متاثر از اعتقاداتی به جان مردمان بی گناه می افتند ما فورا از نتایج عملی،  بطلان آن عقاید را نتیجه گیری میکنیم. حالا اگر بگویم علم هرقدر شیک و تمیز، لیکن نتایجی فاجعه آمیز در پی داشته است چرا نمیتوان علم را مانند داعش قضاوت کرد؟!  بمباران اتمی هیروشیما ،فاجعه چرنوبیل و فاجعه فوکوشیما فقط از یک شاخه خاص و محدود در فیزیک سر برآورده اند. همین احتمال را در زیست شناسی، شیمی ،کشاورزی، پزشکی و خیلی چیزهای دیگر در نظر داشته باشید. برای درستی علم که تضمینی نداشتیم، حالا نور اعلی نور شد. انگار برای پیش بینی عواقب آن هم دست مان خالی است و این خیلی خیلی ترسناک است. مولانا فایمن  که خیلی چیزها را بیشتر ،بهتر و زودتر از دیگران میدانست، چرا نتوانست عواقب همکاری اش را در پروژه منهتن پیش بینی کند ؟! 

وقتی نابغه ترین دانشمندان تاریخ نمیتوانند برآورد کنند که کارهای نظری شان ممکن است بمبی شود بر سر مردم هیروشیما، از باقی چه انتظاری دارید؟!  نمونه های این چنینی در تاریخ علم زیاد است .حتما در فیلم های علمی تخیلی تر این سناریو آخرالزمانی ها دیده اید .تا غالب آثار فناوری ستیز ،نتایج فاجعه بار علم به نوعی بزرگ نمایی میشود. رایانه ها یا ربات هایی که علیه انسان شورش میکنند. و سامانه های هوش مصنوعی که خالقان خود را دور میزنند. اگر علم حتی نمیتواند از عواقب خودش مصونیت بدهد پس چرا اینقدر روی آن حساب میکنیم؟! یک عمر به مردم داروها و غذاهایی بدهی که با علم تولید و بهینه شده اند بعد بمبی بیندازی روی سرشان که نتیجه همان علم است  .آقا اصلا نخواستیم. 

شاکی نشوید. فقط میخواستم بگوید در نسبت علم ودرستی باید تجدید نظر کنیم و از بسیاری باور های خام دست بکشیم .این هرگز به معنای ضعف یا خللی در علم نیست. اتفاقا طبیعت علم یا هر دستاورد دیگر بشر است. 


پ. ن : همون طور که قبلا گفتم این مطلب ترجمه شده از مقاله ای از نشریه گاردینه که دانشنامه ی دانشمند، اونو ترجمه و چاپ کرده ،اگر اشتباه نکنم مترجم یا سردبیر ابتدای مطلب مقدمه ای نوشته که واقعا جالبه.

"مثل اینکه دو سال پیش یکی از اساتید فلسفه علم در یک سخنرانی گزارشی ارائه کرده بود که داعشیان اروپایی آمریکایی جملگی مهندس و طبیعی دان هستند و از جماعت علوم انسانی کسی به این جماعت وحشی روی خوش نشون نمیده. گزارش مدعی بود که دانش آموختگان تجربی و مهندسی تصوری خاص از حقیقت دارند که با عصبیت و تندروی جور در می آید. و اگر من و شماهم گوش هایمان را بگیریم بر باورهای خودمان متعصبانه پافشاری کنیم و راه گفت و گو را ببندیم فرق چندانی با داعشی ها نداریم"



خودمم یه سری حرف داشتم ولی دیگه جاش نیست و به نظرم مطلب جای حرفی باقی نمیذاره ....

بخش اول و دوم رو اینجا و اینجا بخونید .

حماقت

يكشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۰۱ ب.ظ

شیش ماه پیش یه روز به فاطمه پیام دادم و نوشتم :

فاطمه میخوام اگه بیوتک قبول نشدم برم حوزه ، نظرت ؟

فاطمه هم نوشت :

:/ آخه چه ربطی داره ؟ من از اونجا منتفرم پس نظر منو نپرس .

گفتم این بهم انگیزه میده حتما قبول شم ...


+ حالا چیکار باید بکنم خدایا ؟ بهم بگو !

? Why

شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۱۲ ب.ظ

?!Who I am and who I want to be cannot connect ; why

She's so broke

شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۲۴ ق.ظ
گل بگیرن در زندگی ای رو که آدما حتی اسمت و هم نمیدونن، بعد مرگت شاید هیچوقت سر خاکت هم نیان اما حتما زنگ میزنن و نتیجه کنکورت و میپرسن. دیروز پدر همسایه مون که من مطمئنم حتی منو یه جای دیگه ببینه نمیشناستم پرسید رتبه کنکورم چند شده؟!  
مامانم بعدا میگفت، اون از  کجا میدونست تو.کنکور دادی اصلا ؟! میگم الان فقط حضرت حافظ نمیدونه بنده خدا! 
البته هنوز نرفتم کتابخونه احتمالا سوپری نزدیک کتابخونه که همیشه ازش خرید میکردم هم کنجکاو باشه راجبش، البته اگر کنجکاویش قبلا توسط دوستان و آشنایان عزیز ارضا نشده باشه... 
 وقتی این چیزا رو میبینم، به خودم میگم خاک تو سرت که ارزشت قد همین یک کنکوره که هیچی هم توش نشدی ... 
امروز وقتی باز مامان از سرکار بهم زنگ زد و گفت یکی دیگه از این عزیزان نگران که رسالت شون تو دنیا فقط فهمیدن نتیجه کنکور من و مشاوره دادن به من بوده ازش سوال پرسیده، وسط خونه ایستادم مثه دیونه ها داد زدم  دیگه پاک خل شدم. 
خدایا مرسی که این شعور و بهم دادی که اگرعمل کننده هیچ آیه ایت نیستم حداقل "و لاتجسسو " رو خوب عمل میکنم!! 
مرسی خدایا. 

+ از توهم ممنونم مرد که حرفای دل منو میخونی. ناز نفست.. .

Yeah, Oh she lays in her bedroom
And she cries
Yeah she cries (whoa whoa)
And she feels depressed as
Tears fall from her eyes
From her eyes (whoa whoa)
All she wants is love
But she never finds it in herself (whoa whoa)
And she just feels broken
I can tell that she's hopeless looking for help

She puts on her mask
Pretends, and she acts like she's okay

There she goes again putting on that fake act
Hard to see the real her when she got that fake mask

She looking for warmness, but keeps getting colder

beautiful NF

تهی

شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۱۶ ق.ظ
عصبانی ام حتی بیشتر از بیشعور هایی که نرده هایی آزادی رو شکوندن ، با هوادارا و یگان ویژه زد و خورد کردن و راهی بیمارستان شون کردند ،اتیش روشن کردن و ...
باورم نمیشه هنوز چرا و چگونه ؟! ورزش سه نوشته بود امیدواریم شاهد اتفاق تلخ تری نباشیم .منظورش این بود امیدواریم کسی کشته نشه ...
این فقط یه فوتباله ها !! الان بعضی ها میان میگن مردم فشار روشونه دارند عصبانیت شونو اینطوری خالی میکنن !!!جمع کن حاجی ...
مهم ترین چیزی که بعد از شعور فکر میکنم ندارند فشار زندگیه . من به آدمایی که با جون آدماو بیت المال بازی میکنن میگم بیشعور شمارو نمیدونم ...


پ . ن : من زیاد فوتبال داخلی رو پیگیری نمیکنم ولی لا به لای اخبار این چیزا رو میبینم و احساس میکنم چقدر از همه چی عقبیم ،تازه هفته سوم لیگه ...

فلج شده...

جمعه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۱۷ ق.ظ

اگه دیروز ازم میپرسیدن رپر مورد علاقه ات کیه؟؟ کلی فکر میکردم بعدم با کلی اغماض شاید اسم چند نفر و مشترکن میگفتم. 

اما امروز میگم اول NF دوم NF بازم  NF ( جوگیر هم دشمنه)  در هرصورت NF.  

نه حرف زشت و رکیکی. نه توهین به عقیده ای، نه ادا و اصولی، نه خوندن از مبتذلیات و از اونا (دیگه نمیشه تو جمع اسمشو آورد)،نه هیچ چیز دیگه.  خلاصه یه چیز نابه ناب. ورس عالی، کروس عالی، من میگم بیت هم عالی. همه چیز عالی .الان که رو دوتا آهنگ قفل زدم. و یکیشو براتون میذارم که معرکه ست. 

دقت کنید این فیلم نیست، عکس نوشته ست که لیریک آهنگ روشه... 

پ. ن : اگه زیاد اهل موسیقی نباشید شاید متوجه بعضی حرفهام نشید ولی میخوام یه روز کامل راجبش توضیح بدم. 


I'm paralyzed _NF

Keep your faith

پنجشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۱۸ ب.ظ
فکر میکنم مشکل از جایی شروع شد که من ایمانم رو از دست دادم. 
واژه ی ایمان واژه ی فوق مقدسی برای منه. با گفتنش ممکنه تعاریف متفاوتی توی ذهن افراد شکل بگیره. اما ایمانی که من تو ذهنم داره حقیقتا حلال تمام مشکلاتم بوده البته هروقت که من واقعا داشتمش. 

حالا من موندم و با یک ایمان سقوط کرده. باید از نو دوباره بسازمش... 
هیچ‌وقت نذارید سقوط کنه. هیچ‌وقت. دوباره ساختنش از دفعه اول سخت تره. 

مشکل گشا

سه شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۲۹ ب.ظ

من از نوشتن ناامیدی و نگرانی منتفرم. اما بذار این یکبار و با شما در میون بذارم .نگرانم. دروغ چرا اول از همه نگران آینده خودم ،نگران مادرم، پدرم خواهر و برادر. بعد هم نگران مردمم . تاسف داره وقتی میگیم مشکلات معیشتی بعضی ها نگرانی شون اینه که حالا که دلار بالا رفته دیگه نمیتونن فلان ساعت و وسیله لوکس و بگیرن دیگه نمیتونن آلبوم آرتیست خارجی و پوستر بگیرن ،فیلم.بگیرن و غیره .اما بخدا که من دعا میکنم حتی اونا هم به مراد دلشون برسن .دعا میکنم همه اون چیزی که میخوان و داشته باشن. اما برای خودم فقط آرامش میخوام فقط .

شاید به ظاهر کاری از دستمون برنیاد که میاد البته .اما حداقل حداقل دعا کنیم. دعا برای حل شدنش و دعا برای محو شدن مسبب های این مشکلات. حالا محو از صفحه ی روزگار نه .محو از صفحه مسئولیت...

تا حالا شده یه صفحه قرآن بخونیم به نیت حل مشکلات مردم؟ ! 

اه از اعماق قلب...

دوشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۴۷ ب.ظ

میگم مامان قول میدم 5 سال دیگه از تصمیمم پشیمون نشم، مامان قول .اگه پشیمون بودم تف بنداز تو صورت من اصلا  .

میگه اینم مثه قول های قبلیته ...


 از عمق وجود زار میزنم چون میفهمم به هیچکدوم از قول های قبلیم عمل نکردم...


هیچکسو ندارم که این درد رو بهش بگم. خواستم برای میم بفرستم، دیدم اصلا مگه براش اهمیت داره؟!  ابدا 

هیچکس براش اهمیت نداره، هیچکس. 

خدا تو جز هیچکس محسوب نمیشی نه؟؟