در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

در دست تعمیر ...

The diary of individulist student

آخرین سخنرانی

يكشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۷، ۱۰:۴۸ ب.ظ

استیو جابز خدابیامرز ( بنیان گذار اپل)  توی سالهای آخر عمرش در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان استنفورد سخنرانی خیلی جالبی انجام میده. سه داستان درمورد زندگی خودش تعریف میکنه که کلمه به کلمه اش و لحظه به لحظه اش قابل تامل و تاثیر گذاره. 

در قسمتی از صحبت هاش تعریف میکنه که وقتی دانشگاه رو ترک میکنه، بعد از مدتی تو سن بیست سالگی با یکی از دوستاش تو گاراژ خونه شون شرکت اپل رو تاسیس میکنن که بعد از ده سال سهام شرکت فلان قدر ( اعداد رو دقیق میگه)  رشد میکنه با تعداد زیادی کارمند. استیو میگه ما بعد از اینکه شرکت رشد کرد یه مدیر استخدام کردیم که بعد از چند سال من و اون سر یه استراتژی به مشکل خوردیم و هیئت مدیره به اون رای داد و من رسما اخراج شدم. 

شما فرض از شرکتی که خودت تاسیس کردی و اینقدر براش سختی کشیدی شمارو اخراج کنند !! استیو در ادامه میگه این اتفاق شاید بهترین اتفاق زندگی من بوده باشه، چرا ؟؟ 

+ ادامه شو خودتون گوش کنید و ببینید بعد از اخراج استیو چیکار میکنه. 

 من فقط یک لحظه خودم و گذاشتم جاش. مطمئنا اون لحظه به مرگ فکر میکردم (!) چرا که اکثر مون تو موقعیت های خیلی کمتر از این با شکست مواجه شدیم و سریع فاز ناامیدی و یاس و در نهایت مرگ رو ورداشتیم. 

بچه ها این فایل 13 دقیقه ست. 13 دقیقه امید اگر ناامیدی، 13 دقیقه درس اگر سردرگمی، 13 دقیقه عبرت اگه میخوای از نو شروع کنی. خیلی خوبه خیلی. مطمئنم بعد از اولین بار گوش دادن بهش حال دیگه ای دارید. 

یه جمله زیبا هم آخرش میگه که بعدا راجبش بیشتر میگم. 

Stay foolish stay hungry

از سری شاهکار های قرنی که در آن می زی ام!

يكشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۴۱ ب.ظ
امروز روز من نبود که نبود. 
سه تا توپ عالی رو خراب کردم ( تف تف تف)  بعد تموم شدن بازی رفتم نماز خونه نماز بخونم. نماز عشا رکعت دوم که بودم صدای خاموش شدن کولرهارو شنیدم. با خودم گفتم این مردا بدون کولر میخوان تمرین کنن (تو نماز :|)  بعد هیچی دیگه خیلی ریلکس نماز و تموم کرد رفتم که برم خونه دیدم در سالن قفله ،چراغا هم خاموش.  الان تو این موقعیت ها معمولا مردم میترسن و گریه میکنن من بلانسبت شما مثه چی میخندیدم :| 
زنگ زدم مربی مون و بهش گفتم یه نیم ساعت هم با اون خندیدیم. بعد نشستم یه فیلم ببینم یهو با خودم گفتم اخه فیلان ( همون فلان)  الان باید بترسی خیر سرت فیلم چیه. 
هیچی دیگه چراغ های خاموش و دیدم خوف کردم :| 
هیچی دیگه بعد ربع ساعت اومد در و باز کرد :/ 

از دیگر شاهکار های بنده شکر خوری اضافیه. به این صورت که من تو دمای 50 درجه به بالا پیاده از خونه تا سالن رو رفتم که فقط واسه یکی از بچه ها چیزی که گفته بود و بخرم. بعد که تو سالن بهش دادم هرچی گفت چقدره و اینا من عین چی تعارف کردم و گفتم قابل تورو نداره. واقعا پولش چیزی نبود. شاید برای خودم چیزی بود ولی در کل چیزی نبود. از این ناراحتم چرا اینقدر تعارف کردم. الان با خودم میگم خوب شد اون مطلب من از تعارف متنفرم و هیچوقت منتشر نکردم چون اینطوری فقط خودمو برای خودم احمق جلوه میدادم. واقعیتش اینه که آدما اصلا شبیه حرف هاشون نیستن .در صدر شون هم خود من . من واقعا از تعارف متنفرم و پدرم  تو تعارف کردن مستر داره ولی الان که نوبت خودم شده حتی بدتر از بابام این عمل زشت و مسخره و رو تکرار کردم. 
( بازم تف تف تف)  
عبرت! 


یه مسئله بود که همیشه منو متعجب میکرد. این که چطور بعضی ها زندگی شونو وقف دیگران میکنند. اشتباه نکنید منظورم خیرین و مشاورین و پرستارای مراکز خیریه و درمانی و هرکسی تو این مایه ها نیست. منظورم طرفدارای افراد معروفه !!! خب واقعیتش من هنرمند و ورزشکارهای زیادی رو دنبال میکنم ولی دنبال کردنم صرف دیدن کارهاشون و لذت بردنه یا به غایت استخراج فعل مفیدی از کارهاشون ( اگه کار خوبی انجام بدن البته).  

 اما تو همین حین میبینم آدمهایی رو که فن پیج میزنن، فن سایت میزنن، بیست و چهار ساعته به دنبال ایدل و آرتیست شونن. اره شاید این تو ایران زیاد عمومیت نداشته باشه که جای خوشحالیه .اما مثلا تو خیلی از جاهای دیگه وقتی یه سلبریتی قراره با هواپیما جایی بره طرفدار ها از ساعت ها قبل تو فرودگاه منتظر میمونن فقط صرفا برای اینکه چندتا عکس بگیرن، مورد داشتیم طرف میخواسته خصوصی سفر کنه یعنی اصلا برنامه کاری نبوده و خب قطعا طرفدارا نمیدونستن ولی رفتن پول دادن به دفتر هواپیمایی تا اطلاعات سفر آرتیست شونو بخرن و بدونن کجا میره. و برن ازش عکس بگیرن :| من اینجا منظورم پاپاراتزی ها نیستا. اونا شغل شون اینه. من منظورم خود طرفدار هاست. وجدانا خب که چی؟!  

من حتی آدمی رو میشناسم که طرفدار یه آرتیست خارجی ( غیر انگلیسی زبان)  هستش و برای اینکه بتونه اخبار و حرفاشو ترجمه کنه زبونشونو یاد گرفته، بارها به کشورش سفر کرده، روزانه هزارتا عکس و فیلم ازش.آپلود میکنه و خیلی کارای دیگه که گفتنش تو مقال نمیگنجه دیگه. این در صورتیه که به احتمال قریب به یقین اون آرتیست حتی نمیدونه همچین آدمی وجود داره .  این خیلی تلخه ها من خودمم تجربه اش کردم. این که تو.یکیو در حد پرستش دوست داشته باشی ولی اون حتی ندونه تو وجود داری!  من گاهی میرم تو این سایت های طرفداری و این پیج های توییتری به خودم میگم من فقط میرم این چیزها رو نگاه میکنم دو.سه ساعت از وقتم گرفته میشه، اونی که اینارو نوشته و ترجمه و ویرایش کرده چقدر از وقتش گرفته شده؟!  یعنی اصلا در درک من نمیگنجه. ببینید من مخالف دوست داشتن و طرفداری نیستم من مخالف وقف زندگی ها برای افرادی که تاثیر چندانی هم تو زندگی مون ندارند هستن. یکی ممکنه بگه خب شاید اون آرتیست تو زندگی تو تاثیر نداشته ولی تو زندگی مثلا اونی که داره زندگیشو وقفش میکنه تاثیر داشته.منم میگم خب باشه تاثیر داشته، ولی الان اون طرف داره چیکار میکنه!؟ یعنی نمودش کجای زندگیشه؟!  مگه اون طرف کاری جز طرفداری هم انجام میده؟!  حالا بازم اینا هیچ ربطی به منه نوعی یا هیچکس دیگه نداره اوکی. اما مشکل از جایی شروع میشه که بعضی از همین طرفدار ها فرد مورد علاقه شون رو میکنن بت و نه تنها خودشون بلکه دیگران رو هم موظف به پرستیدنش میکنن. و این یعنی هرکاری اون انجام میده خوب و کامله و هیچ نقص و عیبی هم درش نیست. پس راه برای هیچ.انتقادی هم نیست. 

بیخیال دیگه هرکی راه خودشو انتخاب میکنه .

فقط من یه زمانی از خودم می پرسیدم مردم دنیا تو این قتل و غارت هایی که میشه کجان؟!  یعنی کجان که صداشون در نمیاد؟!  

بعد فهمیدم که ما مردم و با این چیزها سرگرم کردن که نفهمیم داره تو دنیا چی میگذره. 

یه چیزی دیگه هم که یادم رفت بگم اینه که اگه من نوعی به شما بگم فلان چیز غلطه و فرد مورد علاقه شما بگه فلان چیز درسته، شما قطعا اون و درست تصور میکنید. و حرف منه نوعی به کتف چپ تون هم نیست بدون اینکه فکر کنید منطق تون چی میگه. میفهمید منظورمو دیگه؟  کاری که الان دارند با دنیا میکنن... 

حالا میخوام یه چیز خیلی جالب براتون بذارم .مثل اینکه دیروز پریروز یه جنجال تو توییتر به پا میشه و قضیه از این قرار بوده. ( اینو بگم من خودم اولین بار بود این آرتیست آمریکایی رو شناختم قبل از اون حتی اسمشو هم نشنیده بودم همین الانم نمیدونم دقیقا کیه فقط میدونم یه بازیگر و خواننده ی احتمالا لوکاله)  

قضیه از این قراره که یکی از فن های این خانم براش مینویسه : 

+ الان هدفم توی زندگی اینه که تو به من اشاره کنی و منو بشناسی. 

اون خانم  هم در جواب این توییت، توییتی منتشر کرد و گفت که 

_ این هدف، خیلی کوچیک و بی اهمیته و ممکنه اگه من بهت اشاره کنم، تو متوجه بشی که هدفت چقدر بی ارزش بوده و همون لحظه گوشیت رو (منظورش وقتی که داری از آرتیست فیلم و عکس میگیری ) خاموش کنی و بفهمی سلبریتی ها انقدر هم مهم نیستن. برو خودت رو توی طبیعت پیدا کن و یک فلسفه زندگی برای خودت خلق کن. بلند هدف گذاری کن، عزیزم


این خانم بازیگر به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و من داشتم توییت های انتقادی بهش رو می‌خوندم. مطمئنا این متن برای یه آمریکایی بی ادبی محسوب نمیشه. و من نمیدونم دقیقا کجاش از خود راضی بودن اون فرد رو برداشت کردن. اون فقط یه واقعیت محض رو گفت که متاسفانه خیلی ها چشماشونو روش بستن .شاید میتونست نرم تر برخورد کنه و با چندتا استیکر و جملات محبت آمیز این متن رو یه متن دلسوزانه تر نشون بده.  

کار آرتیست های سرگرمی، اینه که مردم رو سرگرم کنن. پولشون، شهرت شون، کارشون و همه چی شون رو مدیون همین طرفدارا هستند. هرچی اونا بیشتر زندگی شونو وقف سلبریتی ها کنند اونها پولدارتر، مشهور تر و... میشن. من فکر میکنم این خیلی شجاعانه و قابل تحسینه که ارتیستی چنین حرفی بزنه. حالا نمیدونم .


+ خیلی حرف زدم ولی شاید احتمالا خودمم روزی یه فن سایت یا فن پیج زدم .چون دلم میسوزه وقتی میرم اسم دکتر گلشنی رو شبکه‌های اجتماعی سرچ میکنم و میبینم سرجمع ده تا هشتگ و مطلب هم راجبش نیست. که اوناهم صرفا خبریه ،نه بازتاب و باز ونویسی حرف های ناب استاد! 


 خوندن این نوشته هم خالی از لطف نیست هرچند شاید زیاد به هم مربوط نباشند. 

اینجا 

چرند پرند فوتبالی

شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۷، ۰۷:۲۰ ب.ظ

+هری کین یازده سال پیش تو آکادمی دیوید بکام با دختری آشنا میشه که چند هفته دیگه عروسیش با همون دختره و یه عکس دو نفره هم از اون موقع ها در کنار دیوید بکام دارند. مسی هم میگن تو بچگی با همسرش آشنا شده. 

الان سوال من اینه من دقیقا هفت هشت سالگی کجا بودم؟! آکادمی دیوید بکام هیچ یه زمین خاکی هم نبود من برم توش بازی کنم؟!  نیمه گمشده ام کجا بود؟!

(وی بعد از دیدن عکس آن دو به نهایت رد دادگی نائل آمد) 


+کیلیان امباپه یکی از بازیکن های تیم ملی فرانسه، شباهت خیلی عجیبی به کاراکتر های کارتون لاک پشت های نینجا داره، الخصوص به اون که چشم بند نارنجی داشت. جالبه بدونید یکبار هم یکی از هم تیمی هاش بهش ماسک همون لاک پشته رو کادو میده :/ حالا دلیل اینکه من کاراشو دنبال میکنم و برام خیلی جالبه اینه که فقط دوماه با من اختلاف سنی داره. بعد شما فکر کن امباپه الان یکی از گرون ترین بازیکن های جهانه و فیکس تیم ملی فرانسه،  منم رو مبل نشسته ام برای شما چرت و پرت مینویسم!  

اخه من آدمم؟! اخه این زندگیه من دارم ؟! 


+  جز جام 2010 اونم فقط یه بازی که خاطرشو هزاربار گفتم (چند روز پیش هم سالگردش بود)  یادم نمیاد منو بابا باهم بازی ای رو جز بازهای ملی دیده باشیم. ولی این جام جهانی عجیب بابا میشینه همه رو میبینه ،از من بیشتر بازی هارو دیده. دیروز یه بازی رو تو روبیکا درست پیش بینی کرده بود بعد بازی میگفت بذار ببینم چند امتیاز دارم :||| اونوقت من فوتبال های آخر شب و دعا میکنم به وقت اضافه نکشه برم بخوابم. عجیبه بعد این همه سال احساس میکنم فوتبال دیدن کار بیهوده ایه (بحث تیم های مورد علاقه ام سواست)  

ولی در کل این روزها رو دوست دارم . هرچند داره تموم میشه... 


گاهی چرت گفتن لازمه. آقا شرمنده :) 


تحیر

شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۳ ب.ظ

حدود دو سال پیش بود اگر اشتباه نکنم که مردم انگلیس به خروج کشورشون از اتحادیه اروپا رای دادن .چقدر سیاست مدار ها این و اون و واسطه کردن که به مردم بگن نکنید، آقا اشتباهه نکنید. انگار نه انگار. همین دیوید بکام خودشونم اومد یه مصاحبه کرد که آقا درست نیست بیخیال شید همه میخندند بهمون و اینا. خلاصه رفراندوم شد و رای به خروج از اتحادیه دادن مردم. من زیاد  اخبارشو دنبال نکردم. فقط یادمه یه سری از تئوریسین (!)های ایرانی گفتن ببینید؟!  به به چقدر به نظر مردم شون احترام میذارن با اینکه خودشون مخالفن. 

خلاصه گذشت تا اینکه الان داشتم اخبار و دنبال میکردم دیدم که کلی تظاهرات شده و مردم ریختن تو خیابونا که آقا از اتحادیه خارج نشیم!!!  حالا من شاید هر ثانیه این سوال و از بابا میپرسیدم، بابا مگه خودشون رای ندادن؟! ا بابا مگه مردم رای نداده بودن به خروج؟!  ا بابا چی شد پس؟!  بابامم هیچی نمیگفت فقط منو نگاه میکرد و دوباره به اخبار گوش میداد.معلوم.بود اونم چیزی نداره بگه. یکی از تظاهر کننده ها میگفت اونایی که رای به خروج دادن هم الان پشیمونن چون تبعاتشو دیدن. خلاصه که یه داستانیه این خروج اینا از اتحادیه. من حتی نمیدونم خوبه یا بد این اتفاق برای اونا. ولی احتمال میدم اونا حتی خودشون هم نمیدونن خوبه یا بد خروج شون از اتحادیه. من هیچ نتیجه گیری ای نمیکنم فقط گاهی عجیب فکر میکنم ما مردم چقدر بازیچه ایم! 

حالا اصلا اینا هیچ ربطی به ما نداره، فایده ای هم نداره احتمالا ولی خوبه گاهی نگاه کنیم تو دنیا داره چی میگذره؟! هوم؟! عبرت که میتونیم بگیریم! 

اگه گرسنه ایم(به معنای خود کلمه)  که هیچ. چون با شکم گرسنه نمیشه به این چیزها فکر کرد. ولی اگر سیریم (به معنای خود کلمه)   قبل هرکاری بیاید تاریخ بخونیم. تا حداقل اشتباهات اجداد مون رو تکرار نکنیم. مگه چند سال زنده ایم؟! 

خدایا دیگه زمین چمن نمیخوایم...

چهارشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۷ ب.ظ
ظهر چند شات از بازی اردن _ فیلیپین گرفتم که دیدنش به همراه خوندن این مطلب خالی از لطف نیست هرچند زیاد به هم مرتبط نیستند. تصاویری با نفس زیبا و متنی با نفس زشت! 
یک   دو 

خدایا یه زمین چمن و یه دل خوش برای همه. میشه؟!

چهارشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۰ ب.ظ

ما دیروز دروازه بان نداشتیم. یعنی فعلا کلا دروازه بان نداریم .
بعد مربی خودش ایستاد تو دروازه... 
پسر کوچولوی دو سه سالش مدام حین بازی میومد تو زمین .
دیگه آخرش مربی بچه رو بغل کرد و با پاش توپا رو دفع میکرد. 
خدایا اون لحظه ها دیدنی بود... 

.
_ اگه زمین چمن جور شه یه جلسه رو هم میریم اونجا. 
_ باید حجاب کنیم یعنی؟!  
_ اگه با مانتو هم بازی کنیم ارزششو داره. دعا کنید جور شه حالا .
شما دعا میکنید جور شه ؟! 


+ بعد از بازی ژاپن بلژیک باوجود ناراحتی ژاپنی ها از باخت تیم شون اون هم با یه نتیجه نزدیک و یه گل تو ثانیه های آخر ،عکس هایی بیرون اومد که تماشاچی های ژاپنی کیسه به دست آشغالهای کنار صندلی هارو به کمک هم جمع میکردن ،بازیکن های ژاپن  هم رختکن شون رو تمیزه تمیز تحویل دادن و یه جمله به روسی برای تشکر از میزبان رو  یه کاغذ روی میز جا گذاشته بودن. یاد تماشاچی های خودمون افتادم که رفته بودن در هتل تیم ملی پرتغال سر و صدا کنن بازیکنا خوابشون نبره... 


+ وقتی اعلام کردن وقت تمومه و پاسخ برگ هارو ازمون گرفتن سالن به سرعت خالی شد، هرچند قبل از اتمام وقت نصف شده بود چون خیلی ها زودتر از موعد برگه رو داده بودن.من کمی روی صندلی نشستم، آدمهای زیادی نبودن تو سالن جز مراقبین و چندتا از داوطلب ها که دو سه تایی باهم صحبت میکردن .کیسه های زباله برای جمع آوری زباله ها کنار سالن گذاشته بود .یک کیسه برداشتم شروع کردم از ردیف اول نایلون های پاره شده دفترچه سوالا رو جمع کردن بعلاوه ی اشغال های خشک، (اشغال تر رو هم کنار صندلی ول کرده بودن) پارسال هم دقیقا همین کار و انجام دادم منتها هنوز کمی نگذشته بود مامانم و دوستام اومدن داخل سالن و گفتن چرا داری تو اینکارو انجام میدی خودشون جمع می‌کنن و کیسه رو ازم گرفتن. امسال خداروشکر کسی مزاحمم نشد اما افکار لعنتی خودم مدام رو مخم رژه میرفت .
_واقعا چرا داری اینکارو میکنی؟ ! اونکه اینارو جمع میکنه بخاطرش پول میگیره. 


_ این دقیقا همون استدلالیه که ما تو خیابون و مکانهای عمومی اشغال میریزیم و با خودمون میگیم مامور شهرداری بخاطر جمع کردنش پول میگیره. درصورتیکه اصلا فکر نمیکنیم اون پولی که میگیره به اندازه زحمتش هست یا نه؟! 
_ اوکی بابا تو درست میگی ولی فکر نمیکنی یکم داری ریا میکنی؟ ! 
_ اخه کی اینجاست که بخوام ریا کنم؟؟

_ همین که بخاطر خدا نیست خودش ریا ست . 

_ باشه آقا من ریا دوست دارم 

اینقدر تمام این فکرا تو ذهنم وول خورد که بعد از جمع کردن دو ستون کیسه زباله رو گذاشتم همونجا و اومدم بیرون...


Let go

چهارشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۴۲ ق.ظ

امشب یه آهنگ ژاپنی دارم که خودم به شدت بهش علاقه دارم. هیچ ایده ای ندارم که ممکنه خوشتون بیاد یا نه چون موسیقی به شدت سلیقه ایه و صد البته موسیقی خوب کاری به زبان نداره. گاهی نمیفهمی چیو داری گوش میدی اما میتونی حس کنی داره چی میگه. 

ژاپن مارکت دوم موسیقی دنیاست اما من واقعا چیز زیادی ازش گوش نمیدم.چون معنی پیدا کردن واسه شون سخته. 

اما اجالتا این دوست داشتنیه الخصوص تیکه های رپش. 

پ. ن :برای اینکه با کیفیت واقعیش گوش کنید باید دانلودش کرد. انگار بیان کیفیت و پایین میاره!!

.

 

هر روز پر از مشغله ست

من خودمو مشغول نگه میدارم

برای پرت کردن حواسم برنامه م رو پر میکنم

اما هیچ جوره نمیتونم فراموش کنم

این تو ذهنم مثل یه تتو هک شده

ما نمیتونیم به اون زمان برگردیم

اگر کاری هست که بتونم انجامش بدم اون صدا کردن اسم توئه

اخیرا چیکارا میکنی؟

حالا که ازم دوری به کی فکر میکنی؟

یه زندگی روزانه ی بدونه تو غیرقابل باوره

اما من هیچ انتخابی ندارم ، باید ادامه بدم

Let go

رنج دل...

سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۵۹ ب.ظ

این روزها همه ی ما مختصص شدیم. متخصص اقتصاد، سیاست، فوتبال ، من خودم فکر میکنم دلیلش اینه که کسایی که در مقام قدرت ان مختصص نیستن.و خب مردم هم سعی میکنند خودشون در مقام متخصص فرضیه و راهکار بدن  

اما این دلیلش چیه؟! یعنی ما متخصص نداریم؟! اگه داریم کجان؟!  من براش دو حالت در نظر گرفتم، یک اینکه اصلا متخصص های ما تو این و آب و خاک نیستن و براشون اهمیتی هم نداره که خب طبیعتا هرکسی هرجایی که بهای بیشتری براش بدن میره. حالت دوم هم اینه که صدای متخصص های داخلی و دلسوز رو ما نمیشنویم.. در هر صورت خیلی خیلی داریم از بی اطلاعی و بی علمی ضربه میخوریم. 

میدونی دلم از چی درد میاد؟!  از این فحاشی ها نسبت به ایران ،بابا این خاک چه گناهی کرده که آدماش بی  عرضه ان. واسه نگه داشتنش حاج همت من سر داده میفهمی ؟! تویی که میگی جمع کنیم از این گ*ه دونی فرار کنیم.  تویی که برات مهم نیست و میخوای فرار کنی دیگه چرا نطق میکنی؟!  فرارتو بکن. 

الان من اگه نیام از بدبختی هامون نگم، از زندگی تو جنوبی ترین نقطه کشور با دمای نزدیک 60، با زندگی با حقوق کارمندی، با کمبود امکانات، با نبود آب شیرین از بدو تولد و هزارتا چیز، اگر اینارو نگم هزارتا انگ میزنن. حتما باید یکی یکی مشکلات مون رو بگیم؟! مسابقه است؟؟  اینکه کی بدبخت تره؟!  چرا کسی از خوشبختی هاش نمیگه؟!  همتون بدبختید؟؟  تا حالا یه بدبخت از نزدیک دیدید؟!  کارگر با حقوق زیر یه تومن از نزدیک دیدید تا حالا تورو خدا؟!  من با اینا زندگی کردم. اینا از همه راضی ترن، از همه شاکر ترن،  از همه مومن ترن، چطور میشه آخه!!؟ 

من نمیگم قانع باش خدارو شکر کن. گرچه که این وجه مومنه. اما وجه دیگه مومن هم تلاش برای زندگیشه. مقابله و اعتراض نسبت به ظلمه. اعتراض نسبت به ظالم حالا هرکی میخواد باشه. اما درست. نه با سیاه نمایی و دروغ. 

عزیزی که صبحونه اتو کافه میخوری ناهارتو تو سونا، شام تو تو شیک ترین رستوران ها .تو واقعا دردت مردمه؟!  

یه نگاه به زندگی هامون بکنیم. وظیفه هامون رو کامل انجام دادیم؟!  جوری که بتونیم بگیم پول مون حلاله؟! 

تا حالا چندتا اداره رفتید کارمند خواب بوده ، در حال خوردن و استراحت کردن تو وقت اداری؟!  

الان هرکدوم این موضوعات یه طومار حرف داره ها.  من فقط میخوام کم کم فکر کنیم .

اگه حرفی میزنیم از صحتش مطمئن باشیم. بخونیم و بخونیم و بخونیم. تاریخ بخونیم ،اقتصاد بخونیم، سیاست بخونیم. حتی اگر فکر کنیم به کارمون نمیاد عوضش کمتر نطق کنیم .اصولا اونایی که بیشتر میخونن کمتر نظر میدن. چون فکر میکنن اطلاعاتشون کافی نیست.

در آخر هم باهم مهربون باشیم. الان کشور اینقدر گروه گروه شده که میترسم یکی حمله کنه به اون یکی...

بازم میگم اگه مطلب نسل کشی دکتر میم رو نخونید حتما بخونید. 

All of me

سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۱۰:۲۹ ق.ظ

 امشب یه موزیک محشر دارم . حقیقتا موزیک معناگرا تو هالیوود کمه ،جوریه که شما باید شبیه گوجه خیار آهنگارو سوا کنی اگه معنا برات مهمه .

این آهنگ متن خیلی قوی ای داره جوری که میتونه در قسمت آرایه ی ادبیات کنکور ازش سوال طرح بشه ( هاهاها :| )

موقع انتشار نامبروان صد آهنگ داغ بیلبورد شده کلی جایزه برده و به قول اهل دلا آهنگ خیلی کچیه !


+ اینا آرامش قبل طوفانه ها ، من از هرده تا موزیک یه موزیک آروم گوگولی شبیه اینا دارم . یه چرت و پرت هایی گوش میدم گاهی خود خوانندش هم گوش نمیده . :| ولی خوباش و سوا میکنم برا شما میذارم . از فرداشب میخوام موزیک ملل آپلود کنم ( ژاپنی اوکراینی کره ای فرانسوی و ....)


Cause all of me

loves all of you

love your curves  and all your edges

All  your perfect imperfections

Give your all to me

I ll  my all to you

your my  end and my beginning

Even I lose I m winning

چون تمام وجودم عاشق توست . عاشق چین و قوس ها و گوشه کنارهایت . عاشق تمام عیب های بی نقص تو . تمام وجودت و به من بده .من هم تمام وجودم رو بهت میدم . تو شروع و پابان منی . وقتی با توام حتی اگه ببازم برنده ام .

All of me


پ. ن : این مال دیشب بود امروز پست شد :|